سعدیا حب وطن گرچه حدیثی است صحیح / نتوان مرد به خواری که من اینجا زادم
...گشته خزان نوبهار من، بهار من...رفت و نیامد نگار من، نگار منسپری شد شب جدایی، به امیدی که تو بیاییآخر ای امید قلبم، با من از چه بی وفایی
ارسال یک نظر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر