یکشنبه، خرداد ۰۸، ۱۳۸۴

دلم تنگه

آهای اهالی شهر حرف و سخن زیاده
حال همه گرفته ست درده دلا زیاده

تا به كسی میرسی ناله و دلواپسی
وقتی میپرسی چرا داد میزنه بی كسی
بی کسی

دلم تنگه دیاره هنوز عاشق یاره
واسه دیدن خونه روزا رو می شماره

آخ، دلم تنگه دیاره هنوز عاشق یاره
واسه دیدن خونه روزا رو می شماره

هرچی صدا می زنی هیچ كس جواب نداره
وقتی رفاقت می خوای هیچ كس وفا نداره

بدون رفاقت سخته بی هم زبونی سخته
میون صد تا آدم تنها بمونی سخته

منتظر فرارم از دنیا گله دارم
برای گفتن از عشق یه عالمه حرف دارم

اگه گوشت با منه بگم چه حالی دارم
عاشق خاك خونم غریب این دیارم

دلم تنگه دیاره هنوز عاشق یاره
واسه دیدن خونه روزا رو میشماره

چهارشنبه، اردیبهشت ۲۸، ۱۳۸۴

لطيفه‌های انتخاباتی

دروود. یک سری لطيفه‌های انتخاباتی دیدم گفتم حیفس که شما نبیند!!! (برای دیدن سری کامل (جوکها روی لطيفه‌های انتخاباتی کلیک کنید
راسیاتش هر چه قدر هم آدم بخواهد خودش را ازاین بادیه ها بیرون بکشه، آخرش نمیشه. انگاری با اولین جرقه، طبق اصل دوم ترمودینامیک و بدون نیاز به هیچ کاتالیزوری، به اصل خودش ،برمی گرده ودوست داره در ضمینه های که نه در حیطه آگاهیشه وحتی نه درحیطه قدرتش ({ سرکشی کنه (دخالت کنه {صیغه فضولی

!این هم 2 تا از همون لطيفه‌های انتخاباتی که یک جورهای قابل تأمله
يه روز يه كانديدا خيلي درباره حقوق شهروندي و حقوق بشر سخنراني مي‌كرد و مي‌گفت من عاشق رعايت حقوق مردم هستم، جيبش را گشتند و گاز اشك‌آور پيدا كردند. گفتند: پس اين چيه؟
!گفت: به خدا دارم ترك مي‌كنم
يه روز به يه كانديدايي گفتند: حقوق بشر؟ آزادي بيان؟ آزادي مطبوعات؟
!گفت: چي كاركنم؟ باهاشون جمله بسازم؟

اما حالا که بحثمون اتخاباتی(سیاسی) شد، بد نیست این دو کاریکاتور (این { انتخابات عصر حجر} و این { شرکت در انتخابات}) را از نیک آهنگ هم ببنید. بدروود

پنجشنبه، اردیبهشت ۲۲، ۱۳۸۴

نوبهار من

...گشته خزان نوبهار من، بهار من
...رفت و نیامد نگار من، نگار من
سپری شد شب جدایی، به امیدی که تو بیایی
آخر ای امید قلبم، با من از چه بی وفایی

سه‌شنبه، اردیبهشت ۲۰، ۱۳۸۴

از ماست که بر ماست

درووود
خوب با توجه به این که چند صباحی است که در فرنگ، روز را به شب می رسونم،و طلبه حوزه علمیه وخنینگن در رشته بیوتکنولوژی (گرایش تحقیقات پزشکی) هستم، واجب دونستم دوستان عزیز را به فیض برسونم و از تجربیاتم و همچنین از رشته ای که الان مشغول به تحصیل هستم ،یک سری اطلاعاتی در اختیارتون قرار بدم
در حوزه علمیه وخنینگن، سال تحصیلی به 5 پریود (ترم) تقسیم می شه، که 4 تا پریود اول، هر کدام 8 هفته طول می کشه و پریود آخر 10 هفته. از 2 هفته پیش پریود پنجم شروع شد و من بر خلاف پریود قبلی (4) که حداکثر 12 واحد و یا 2 تا درس 6 واحدی می تونستم اتخاب کنم، این پریود چون طولانی تره و آزادی عمل بیشتری داشتم، با انتخاب 3 درس خودم را به پای سخنان آقا رسوندم. ژن تکنولوژی، تکامل ملکولی و آزمایشگاه پیشرفته میکروبیولوژی 3 تا درسی هستند که این ترم اتخاب کردم (برای اطلاعات بیشتر در مورد این درس ها، بروی اسمشون کلیک کنید) درس های باحال و تخصصی که اصلا فکرش را نمی کردم این قدر با حال باشند. خوب همه این ها مقدمه ای بیش نبود، حالا بریم سر اصل مطلب
در آزمایشگاه میکروبیولوژی، یکی از آزمایش هایی که انجام دادم، استفاده از دانش بیوافرماتیک برای آنالیز پروموتر راه های مختلف متالولیکی در آرکیا بود. این آزمایش حدود 7 روز طول کشید اما نه در آزمایشگاه، بلکه پشت کامپیوتر. و ما بجای کار کردن با میکروب های زنده و لوله های آزمایش و پیپت کردن های زیاد و استفاده از تکنیک های مختلف ملکولی، برای استخراج " د.ن.ای" میکروب ها و سر کله زدن با مواد سمی و سرطان زا و هزار دردسر دیگه، از بانک های اطلاعاتی که روی اینترنت به صورت مفت و مجانی ریخته و بدون نیاز به هیچ گونه "ای د" و " پسوردی" قابل استفاده هستند، استفاده کردیم. و توانیستم سکوونس ژنهای آنزیهای مورد نیاز برای گلایکولیز گلوکز، قند 6 کربنی و آریبینوز، قند 5 کربنی در دو نوع آرکیا به نام های * را بررسی کنیم و موتیف ژن هاشون را به دست بیاریم. البته در استفاده از این نرم افزارهای آن لاین باید دقت می کردیم که از چه روشی وچه مرحالی با توجه به خصوصیات میکروارگانیسم های مختلف استفاده کنیم. که این قسمت کار، سلول های خاکستری مغز را یک کم قل قلک می داد. بعد ازآن، نوبت تجزیه و تحلیل نتایج بود که برای این کار لازم بود چندین مقاله در موردش مطالعه کنم. چیزی که توجه من را خیلی به خودش جلب کرد، این بود که اکثر مقاله ها توسط محققین آمریکایی و بخصوص ژاپنی نوشته شده بود. با خواندن چندین مقاله وبا توجه با حرف های استادهایم متوجه شدم که ژاپنی ها در این ضمینه همانند دیگر ضمینه ها به چه پیشرفت قابل توجه ای دست یافته اند، گویی رسیدن بهشون غیر ممکن به نظر میاد. اما اگه ژاپنی ها هم در این 50 سال اخیر، روزی مثل ما فکر می کردند، شاید الان وضعیتی بهتر از ما نداشتند. اما در راه این پیشرفت های نفس گیر، آیا می دانید ژاپنی ها چه چیزهایی ارزشمندی را از دست داده اند و یا به دست آورده اند؟
Pyrococcus furisus و Sulfolobus solfataricus = *
...ببخشید که این پست من خیلی طولانی شد، اما خوشبختانه بعد از 5 روز کامل شد. ادامه ندارد

دوشنبه، اردیبهشت ۱۹، ۱۳۸۴

هواي گريه

نبسته ام به کس دل
نبسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج
رها رها رها من

ز من هر آن که او دو
ر چو دل به سينه نزديک
به من هر آنکه نزديک
از او جدا جدا من

نه چشم دل به سويي
نه باده در سبويي
که تر کنم گلويي
به ياد آشنا من

ستاره ها نهفته
در آسمان ابري
دلم گرفته اي دوست
هواي گريه با من
هواي گريه با من

جمعه، اردیبهشت ۱۶، ۱۳۸۴

دلواپسی ها

دلواپسی هامو بگیر از من
غم هاتو ای آینه حاشا کن
قدری بخند و روشنی ها رو
تو چشم خیس من تماشا کن
تو سالها همزاد من بودی
تصویری از دیروز و امروزم
همت کن و یاری کن، بگذار
تا مهربونی را بیاموزم
آینه ای همسایه کاری کن
تا ساعتی پیش تو بنشینم
جز سایه سار مهربون تو
چیزی نه می خوامو نه می بینم
یک عمر دنبال چه می گشتم
در سایه سار بی تماشایی
یک عمر گشتم تا که فهمیدم
تو سایه بون خستگی هامی
دلواپسی هامو بگیر از من
غم هاتو ای آینه حاشا کن
قدری بخند و روشنی ها رو
تو چشم خیس من تماشا کن

سه‌شنبه، اردیبهشت ۱۳، ۱۳۸۴

معرفی

درووووووود
خیلی ممنون که وبلاگ من را قابل دونستید و الان دارید وقتتان را اینجا تلف می کنید. من خواستم بعد از مدت ها که این وبلاگ را با راهنمایی دوستم بودا، باز کردم و بعد از چندین بار تغییرات کلی در وبلاگ و آدرس وبلاگ، خودم را معرفی کنم
من کامیار هستم اما اینکه چی شد که من (درد ودل های) جواد آسترونات را به عنوان اسم وبلاگم اتخاب کردم، راسیاتش خودم هم نمی دونم.اما القابی همچون کاپیشن جوادی و کامی آسترونات در انتخاب این اسم برای وبلاگم بی تاثیر نبودند

آره داشتم از خودم می گفتم. بیست بهار ازآن اولین فوتن نوری که در بیمارستان سعدی اصفهان دیدم، می گذره. البته چند بهاریست که اومدم فرنگ و یک جورهای مشغول به تحصیل و کسب فیض در رشته بیوتکنولوژی (گرایش تحقیقات پزشکی) در دانشگاه وخنینگن هلند هستم
راستی شاید این سوال به ذهنتون بیاد که برخن اشتاین کجاست؟ در جواب باید بگم که من در یک آپارتمان دانشجویی زندگی می کونم که اسمش برن سس تیخ است اما یه علت سختی تلفظ این کلمه به زبان شیرین هلندی، اسم این ساختمان از آپریل 2004 توسط دوستان ایرانی به برخن اشتاین تغییر یافت
این هم شرح حال مختصری از آقا جواد (از نوع آستروناتش). منتظر پست های بعدی من باشید

چاکر همه دوستان دستان صفت