یکشنبه، آذر ۲۴، ۱۳۸۷

جستجو حتی برای نرسیدن

هرچند دير، اما بالاخره هوا سرد شد و هر از چند گاهي برف مي بارد و به قطر برف هاي كنار پياده روها اضافه مي كند. من كه در این یک ماه اخیر به دليل اعتصاب دانشگاه به گرماي خانه پناه آورده ام و كمتر از خانه خارج مي شوم. مگر اينكه به كتابخانه مركزي تورونتو بروم، چند كتاب جديد قرض كنم و كتاب هاي خوانده شده را پس بدهم. شب ها تا صبح بيدارمي مانم و ظهرها از دلنگراني بيدار مي شوم و با ايران تماس مي گيرم و سپس با خيالي آسوده تر تا صبح بعدي كتاب هاي جديد را مي بلعم. و دوباره روز از نو روزي از نو. ديگر نظم زندگي ام يا به قول بقيه بي نظمي ام، با نظم بقيه مردمان متفاوت شده است. گویی دلیل اینجا بودنم را فراموش کرده ام. براي رهايي از اين نظم منحصر به فرد، تلاش جهت يافتن كار هاي پاره وقت هم مثمر ثمر واقع نشده است. هنوز آن جور كه بايد باشد نتوانسته ام با محيط اطرافم ارتباط برقرار كنم كه خب دليل آن جز خانه نشيني و تنبلي من نيست. نه دوستي و نه رفيقي در شهري كه پر از ايراني است. دلخوشي ام تنها صداي زنگ همراهم و صحبت كردن با دوستان شفيقم است و دلخوري ام صحبت با دوستان نارفيق

چند وقتی است كه یک آهنگ زیگیل فکری ام شده و در طول روز بیشتر از تعداد پلک زدن هایم به آن گوش می دهم و باعث شده که بیماری خارش مغزی بگیرم. شايد خود فراري است از تنهايي و یا توصيفي است از بي قراري ام. در ضمن هفته پيش هفتمين سالگرد جدايي و رهايي از همه دلبستگي هايم بود كه شروعي نو و روشني در زندگي ام مي باشد

قصه ی غربت و سرگردونیامو
برای پنجره ها زمزمه کردم

هر نفس با شبای ابری و دلتنگ
غصه هامُ بی صدا زمزمه کردم

دنبال یه نیمه ی گمشده بود
که با هم یه سیب کامل و بسازیم

دنبال حریفی بودم که من و اون
زندگی مونُ به پای هم ببازیم

یه ستاره ام یه ستاره غریبه
گوشه ی یه کهکشون بی نهایت

راه و گم کردم و سرگردون و تنها
وسط یه آسمون بی نهایت

گشتن و گشتن و تا همیشه گشتن
به همه پنجره ها سرک کشیدن

قصه ی من و تو مثل مهر و ماه
جستجو حتی برای نرسیدن


شاعر: ؟
آهنگساز و تنظیم کننده: فریدون خلعتبری
خواننده: مهران مدیری