شنبه، مهر ۰۹، ۱۳۸۴

به مناسبت روز بزرگداشت مولوی

رو سر بنه به بالین ، تنها مرا رها کن
ترک من خراب شبگرد مبتلا کن

ماییم و موج سودا، شب تا به روز تنها
خواهی بیا ببخشا ، خواهی برو جفا کن

از من گریز تا تو ، هم در بلا نیفتی
بگزین ره سلامت، ترک ره بلا کن

ماییم و آب دیده ، در کنج غم خزیده
بر آب دیده ما صد جای آسیا کن

خیره کشی است مارا ، دارد دلی چو خارا
بکشد ، کسش نگوید : تدبیر خونبها کن

بر شاه خوبرویان واجب وفا نباشد
ای زرد روی عاشق ، تو صبر کن، وفا کن

دردی است غیر مردن ، آن را دوا نباشد
پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن؟

در خواب ، دوش، پیری در کوی عشق دیدم
با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کن

گر اژدهاست بر ره ، عشق است چون زمرد
از برق این زمرد ، هین ، دفع اژدها کن

۱ نظر:

ناشناس گفت...

وبلاگ نیم نگاه زیبا با عنوان ،،غذا خوردن در خانواده های اصیل آلمانی،، به روز شد. خوشحال می شم که به وبلاگم سر بزنید.