کوشا امروز گفت می خواهم تو را در جریان خبر مهمی بگذارم و به زودی قصد ازدواج دارم. اسمش همنام کسی است که تو چند سال پیش، هنگامی که خانه ما بودی به اتاقم رفتی و چراغ را خاموش کردی و به گوشه ای خزیدی و آهسته با تلفن همراهت با او شروع به صحبت کردی.
کوشا به نقل از پویا می گفت وقتی ناگهان درب اتاق را باز کردم، او را زیر میز دیدم که آرام صحبت می کرد و برقی که در چشمانش بود را هیچ وقت دیگر در نگاهش نیافتم
کوشا به نقل از پویا می گفت وقتی ناگهان درب اتاق را باز کردم، او را زیر میز دیدم که آرام صحبت می کرد و برقی که در چشمانش بود را هیچ وقت دیگر در نگاهش نیافتم
۶ نظر:
khodaa barghe hameye javunaaro vasl kone ! ;)
p.s:oonjaa ham mage bargh mire?!:D
kashki bargheshon vasl she ama bargh onha ra nagire
p.s. barghe afrade namborde dar in post, dar iran rafte ast va ya vasl shod ast
سلام کامی عزیز. می تونم مژده بدم که همین روزا از عالم تجرد خداحافظی می کنی منم دقیقا وقتی دوستهام و فامیلهای صمیمی ام مزدوج شدن و حلقه دست چپشون رفت توی این فکرا رفتم و هی به دست خودم نیگا کردم و هی به دست اونا و هول کردم و از عالم تجرد خداحافظی کردم. حالاتت دقیقا مثل چند ماه قبل از بله گفتن منه. مبارکه کامی. لی لی لی لی لی لی لی
50% man ke hal shodast, 50 % baghighe moshkele :D
تعطیل کردی اینجا رو دیگه رفیق؟ بنویس خطی که فیضی ببریم
ارسال یک نظر